بسم الله
این همه عاشق کند یاد از عطایت سیدی
آدم و جن و ملک باشد گدایت سیدی
صبحدم بوسه زند بر آستانت آفتاب
آمدیم ما هم زنیم بوسه بپایت سیدی
ضامن آهو شدن یعنی که مسئول همه
یک نظر بر ما نما ای جان فدایت سیدی
نورمهرت ها دی ما باشد ای شمس الشموس
ظلمت است راه خلایق بی ولایت سیدی
باب تو باب الحوائج مهر تو درمان دل
خانه ی امید ماست صحن وسرایت سیدی
چون توئی باران رحمت ما زمین مرده ایم
زنده کن این مرده گان را با دعایت سیدی
هیچ امامی این همه زائر ندارد همچو تو
جان عاشق تحفه ای باشد برایت سیدی
هر مریض لا علاج آید بسوی درگهت
تا نتایج گیرد از دارالشفایت سیدی
این سعادت بهر غفاری اگر چه شد نصیب
آنچه در مدح تو گفت بود از عطایت سیدی
اسکندر غفاری